سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بازار شپش فروشها

از: یک زن و شوهر  پنج شنبه 84/5/6  ساعت 7:44 عصر  

خریت

مدتی قبل این جمله دو کلمه ای «من خرم» روی دیوار آپارتمان زرشکی ما خودنمایی می‌کرد. آن هم با رنگ زرد و خطی خرچنگ قورباغه‌ای! من نمی‌دانم کدام خری، دست به اعتراف زده و حقیقت وجودی خود را بر دیوار آپارتمان مکتوب فرموده است.

ما که نمی‌دانستیم چی به چی است، زل زدیم به آن جمله دو کلمه‌ای که به آسانی خوانده نمی‌شد. خوب که خیره شدیم، به زحمت آن را خواندیم، آن هم با صدای بلند: «من خرم».

پشت بندش صدای شلیک خنده‌های بچه‌های همسایه‌های آپارتمان را شنیدیم. نفهمیدیم آنها به چه می‌خندند؟ به خریت ما، یا آن کسی که آن جمله را با رنگ نوشته.

بعد از ظهرش با تینر و بنزین افتادیم به جان آن جمله دوکلمه‌ای «خردمندانه» تا بلکه پاکش کنیم. حالا مگر پاک می‌شد؟ خدا را شکر کردیم که این خریت با قلم و چکش روی دیوار حک نشده وگرنه انسان‌های هزار سال بعد انگشت حیرت به دهان می‌ماندند که انسان‌های عصر کامپیوتر یک چیزشان می‌شده!


نظرات شما ()

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

برف و شیره
کارت ایرانسل بی‌مصرف است
انگیزه های غلط برای بچه دار شدن
نکاتی جالب در مورد امضا
تخم مرغ و آقای رئیس جمهور
[عناوین آرشیوشده]

فهرست


155876 :کل بازدید
0 :بازدید امروز
4 :بازدید دیروز

اوقات شرعی


حضور و غیاب


یــــاهـو

درباره خودم


بازار شپش فروشها
یک زن و شوهر
ما یک زن و شوهریم که طبق تحقیق از یک سالگی دنبال هم میگشتیم تا بالاخره همدیگه رو پیدا کردیم. جالب اینجاست که هر دومون متخصص بورس شپش هستیم.

لوگوی خودم


بازار شپش فروشها

لوگوی دوستان













لوگوی دوستان


لینک دوستان


انجمن تفکر مبانی
غریب آشنا
رایحه کودکی

آوای آشنا


اشتراک


 

آرشیو


گذشته
علمی
طنز
جالب

طراح قالب