تکنیک چهارم: نتایج کارهایتان را در نظر بگیرید
اوریسون سوویت ماردِن: عظمت هر انسانی، موفقیت هر انسان موفقی، به نسبت نیروهایی است که در یک مجرای مشخص به کار گرفته است.
مشخصهی هر متفکر برتر، توانایی او در پیشبینی دقیق پیامدهای انجام دادن یا انجام ندادن هر کاری است. مهمترین عوامل تعیین کنندهی میزان اهمیت هر کار و فعالیتی، پیامدهای بالقوهی آن است. دید بلند مدت بیش از هر عامل دیگری، در تعیین میزان موفقیت شما در زندگی و کار نقش دارد.
کسانی که دورنمای بلند مدتی از زندگی و حرفهی خود دارند، همیشه در مورد وقت و فعالیتهایشان بهتر از کسانی تصمیمگیری میکنند که کمتر به آینده خود میاندیشند.
قانون : تفکر بلند مدت باعث بهبود تصمیمگیریهای کوتاه مدت است.
افراد موفق به پنج یا ده یا بیست سال آینده فکر میکنند. انتخابها و رفتارهای زمان حال خود را تجزیه و تحلیل میکنند تا از همخوانی آنها با آیندهی بلند مدت دلخواهشان اطمینان یابند.
در کارتان هم، داشتن یک تصویر ذهنی روشن از آنچه در بلند مدت واقعاً برایتان اهمیت دارد، تعیین اولویتهای کوتاه مدت شما را بسیار آسانتر میکند. هر کار مهمی پیامدهای بالقوه بلند مدتی دارد و پیامدهای بلند مدت هر کار غیر مهم و غیر ضروری، در حد صفر یا بسیار ناچیز است. پس پیش از شروع هر کاری، همیشه باید از خودتان بپرسید: «پیامدهای بالقوه انجام دادن یا ندادن این کار چیست؟»
قانون: نیات آینده در اعمال کنونی ما مؤثر است و اغلب تعیین کننده آنهاست.
هر چه اهداف آیندهی شما واضحتر باشد، این وضوح تأثیر بیشتری در کارهای فعلی شما خواهد گذاشت. با داشتن یک دید بلند مدت واضح، بسیار بهتر میتوانید کار فعلیتان را ارزیابی کنید و مطمئن شوید که این کار با آنچه میخواهید در نهایت به آن برسید همخوانی دارد. افراد موفق کسانی هستند که آمادهاند رضایت خاطر کوتاه مدت را به تعویق بیاندازند و با از خود گذشتگی در کوتاه مدت از کامیابیهای بیشتری در بلند مدت بهرهمند شوند. و برعکس، افراد ناموفق بیشتر به خوشحالی کوتاه مدت و رضایت خاطر آنی فکر میکنند و به آینده بلند مدت توجه اندکی دارند.
دنیس ویتلی، سخنران انگیزه آفرین، میگوید:« بازندگان به کارهایی میپردازند که تنشزدا است، در حالی که برندگان به کارهایی میپردازند که هدفرسان است».
بعنوان مثال، زود سر کار رفتن، مطالعهی منظم در زمینهی حرفهای، شرکت در کلاسهای افزایش مهارت، و تمرکز روی کارهای پرارزش حرفهای، همگی دست به دست هم میدهند و تأثیر مثبت عظیمی در آینده شما خواهند داشت. برعکس، در آخرین لحظه سر کار رفتن، روزنامه خواندن، نوشیدن قهوه، گپ زدن با همکاران، هر چند در کوتاه مدت سرگرم کننده و لذتبخش به نظر میآید، اما در بلند مدت به ناگزیر منجر میشود به عدم ترقی، نگرفتن حداقل نمره لازم، و یأس و دلسردی.
اگر کار یا فعالیتی پیامدهای مثبت و بالقوهی فراوانی دارد، آنرا در صدر اولویتها بگذارید و بدون معطلی آنرا شروع کنید. همچنین کاری که اگر سریعاً و به خوبی انجام نشود، پیامدهای بالقوه و منفی زیادی خواهد داشت، را نیز باید در صدر اولویت قرار بگیرید.
هر انگیزهای علتی دارد. وقتی عمل یا رفتاری را به وضوح شناسایی کردید و آنرا انجام دادید، هر قدر تأثیرات مثبت بالقوه آن در زندگیتان بیشتر باشد، شما هم انگیزه بیشتری برای غلبه بر سستی و تعلل و اتمام سریع آن کار خواهید داشت.
اگر کارهایی را که میتواند تغییر عمدهای در شرکت شما یا آیندهتان ایجاد کند به طور مداوم شروع کنید و به اتمام برسانید، هم تمرکز خود را حفظ کردهاید و هم پیشرفت خود را.
زمان به هر حال میگذرد. مهم این است که شما چطور از وقتتان استفاده کنید و در پایان هفتهها و ماههایی که میگذرند به کجاها برسید. این که به کجاها میرسید، نتیجهی توجهی است که به عواقب احتمالی اعمال خود در کوتاه مدت نشان میدهید. اندیشیدن مداوم با پیامدهای بالقوه انتخابها و تصمیمگیریها و رفتارهایتان، یکی از بهترین راهها برای تعیین اولویتهای حقیقی کار و زندگی فردی شماست.
نتیجه:
به طور منظم فهرست کارها و فعالیتها و پروژههایتان را مرور کنید. همیشه از خود بپرسید: «کدام پروژه یا فعالیت است که اگر به بهترین نحو و به موقع انجام بدهم، بیشترین تأثیر مثبت را در زندگیام خواهد گذاشت؟»
هدف خود را چیزی در نظر بگیرید که میتواند بیشترین کمک را به شما بکند، و مهم نیست آن چیز چه باشد، برای دستیابی به آن، برنامهریزی کنید و بدون معطلی به آن بپردازید. این سخن فوقالعاده «گوته» را به خاطر بسپارید: «کافی است کار را شروع کنید تا ذهن شما گرم شود؛ ادامه بدهید، کار به انجام میرسد!»
|